شرمندگی و مردانگی ...

ساخت وبلاگ

مات چشمان تواَم، اما دلم درگیر نیست,
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست

این شکاف پشت پیراهن شهادت می‌دهد
هیچ‌کس در ماجرای عشق بی‌تقصیر نیست

از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی «رفیق»
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست

هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان‌بودنت این آه بی‌تأثیر نیست

قلب من با یک تپش برگشت، گاهی ممکن است
آن‌قدرها هم که می‌گویند گاهی دیر نیست!



   منبع: @AdabSar

شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 118 تاريخ : دوشنبه 19 آذر 1397 ساعت: 16:32

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

لعنت, به من وُ عشق تو وُ وعده ی "ما"یت لعنت, به منِ بی شرفِ مانده به پایت له کرده غرور و دل و آیینِ شعورم  بی میلی و سردیِ دل و زنگ صدایت باید بروم، ماندنم انکارِ شعور است  نادیده بگیرم همه ی خاطره ها شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

سال ۵۸ مناظره ای داغ بین مهندس بازرگان و شهید بهشتی تحت عنوان " تخصص, بالاتر, است یا تعهد و تقوا,؟" در صدا و سیما برگزار شد.  شهید بهشتی معتقد بود مسئولین باید متعهد باشند و بازرگان اعتقاد داشت تخصص, مهمت شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 117 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

فردی مسلمان, همسایه ای کافر داشت هر روز و هر شب با صدای بلند همسایه کافر رو لعن و نفرین, می کرد : خدایا ! جان این همسایه کافر من را بگیر، مرگش را نزدیک کن (طوری که مرد کافر می شنید)  زمان گذشت و مسلمان, شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ, بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ, هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ, برداشت و سپس شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت ، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم. شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آن شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

در بغداد هر روز بسیار خبرها می رسید از دزدی، قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان, که همه از جانب مسلمانان, بود. روزی خواجه, نصیرالدین, مرا گفت: می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

گفته اند اسبی به بیماری گرفتار آمد و پشت دروازه شهر بیفتاد. صاحب اسب او را رها کرده و به داخل شهر شد مردم به او گفتند اسبت از چه بابت به این روزگار پرنکبت بیفتاد؟ مرد گفت از آنجایی که غمخواران نازنینی شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

در زمان‌های دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود. روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان ب شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37

این خزانم را نبین من هم بهاری, داشتم, با تمام بی‌کسی‌هایم تباری داشتم,دست شب تاراج زد بر پیکر خورشید منورنه با آن صبح امیدم قراری داشتم,بر دلم هر لحظه می‌رویید شوق عاشقیدر کنار سادگی‌ها روزگاری داشتم,دیر ف شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 429 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 2:37